کارهای جدید
سلام عزیزم اصلا باورم نمیشه ده ماه گذشت با تمام وجودم با تو عجین شدم نمیتونم حتی لحضه ای رو بی تو باشم یک روز تصمیم گرفتیم تو رو بزاریم خونه مامانی با بابا دوتایی بریم گردش تفریح ولی تا نشستیم تو ماشین پشیمون شدیم برگشتیم تو رو هم برداشتیم با اینکه اصلا نذاشتی درست حسابی غذا بخوریم ولی خیلی خوشگذشت با تو بودن برامون عزیزم. الان حسابی شیطون شدی همش دوست داری بچسبی به شیشه تلوزییون محکم میزنی رو میزش میگی دد دد وقتی چیزی رو ازت میگیرم که دوست نداری بدشی میگی نه نه خودت به تنهایی جای که نشستی دستتو میگیری بلند میشی منم انقدر ذوق میکنم تازگیها چیزی رو میخوای میگی اده خیلی جالب برام انقدر قشنگ صحبت کردنت خدایا بزرگیتو شکر برای دادن نعمت به این...