نفس مامان و آق بابانفس مامان و آق بابا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 12 روز سن داره
عاشقانهای ماعاشقانهای ما، تا این لحظه: 13 سال و 13 روز سن داره

تمام هستیم

تولد تولد تولدت مبارک

تولدت مبارک گل پسرم پسرم یک سال از زندگیت گذشت یکسال که تمام زندگی من را دگرگون کرد یکسال که درونش فقط شادی بود شادی یکسال که برای اولین بار من مفهوم مادر بودن مادری را فهمیدم نگرانهای مادران را یکسال که هر ماهش برای زیباتر بود و هرماه شاهد حرکنهای جدیدت یکسال که اولین حرفهایت را اغاز کردی اولین گرفتن را و اولین قدم را یکسال که نفسم فقط با نفسهای تو شمارش می شد یکساله که درون ان پر از بیخوابی نگرانیهای شیرین بود گذشت گذشت و تو سال جدید زندگیت را اغاز کردی پسرم امیدوارم هرسال زندگیت را باجشن شادی اغاز کنی دوستدار تو پدر و مادرت
20 تير 1394

اولین مسافرت گل پسر ما

سلام اولین مسافرت پسری در 11 ماهگی جای همگی خالی خیلی خوش گذشت ناهار خوردن در جنگل که البته شما از اول راه تا اخر راه هیچی جز شیر نخوردین و همه غذاهای که برا شما پخت بودم کامل رفت تو سطل اشغال اولین قدم گذاشتن در دریا و اب بازی از شنها خوشت نمیومد ولی یکم برداشتی ازشون خوردی خخخخ وناگهان چهادست پا رفتی تو دریا در راه برگشت که لباساتو خیس کردبودی ما برات لباس عوض کردیم اینجا داشتیم میرفتیم نمک اب رود تله کابین که انقدر شما تو راه غر غر کردی که داشتیم کم کم از امدن پشیمونمون میکردی   اینجا تو تلکابن داریم میریم بالا پدر پسر خوشتیپ من و بالاخره در راه برگشت ب...
20 خرداد 1394

کارهای جدید

سلام عزیزم اصلا باورم نمیشه ده ماه گذشت با تمام وجودم با تو عجین شدم نمیتونم حتی لحضه ای رو بی تو باشم یک روز تصمیم گرفتیم تو رو بزاریم خونه مامانی با بابا دوتایی بریم گردش تفریح ولی تا نشستیم تو ماشین پشیمون شدیم برگشتیم تو رو هم برداشتیم با اینکه اصلا نذاشتی درست حسابی غذا بخوریم ولی خیلی خوشگذشت با تو بودن برامون عزیزم. الان حسابی شیطون شدی همش دوست داری بچسبی به شیشه تلوزییون محکم میزنی رو میزش میگی دد دد وقتی چیزی رو ازت میگیرم که دوست نداری بدشی میگی نه نه خودت به تنهایی جای که نشستی دستتو میگیری بلند میشی منم انقدر ذوق میکنم تازگیها چیزی رو میخوای میگی اده خیلی جالب برام انقدر قشنگ صحبت کردنت خدایا بزرگیتو شکر برای دادن نعمت به این...
22 ارديبهشت 1394

9 ماهگی گل پسر و سال جدید

سلام پسرم شما در سال جدید یهویی کلی بزرگ شدی و روز 8 فروردین 3 تا دندون با هم در اوردی و منو کلی ذوق زده کردی و ناگهان فردای اون روز تب شدید کردی و من فکر کردم از دندونته برای همین دکتر نبردمت ولی فرداش که دیدم تب قطع نشد بردمت دکتر که متوجه ویروس در بدنت شدیم چهار روز تب شدید داشتی خدا به من رحم کرد عزیزم تب خیلی بد هست من از تب متنفرم عزیزم این چند روز بیحال بودی و من بابایی کلی غمگین بودیم ولی الان خداشکر خوب شدی عشق من تو این چند روز بابای خیلی به من کمک کرد ازش تشکر میکنم که همیشه مواظب من تو هست عزیزم در کل سال جدید بد نبود شروعش ولی  زیاد جالبم نبود اتفاق خوبش تا الان دندونات بود اتفاق بدش مرضیت گل پسرم الان خیلی بهتر از قبل خودت...
15 فروردين 1394

رویش اولین مرواید فرشته ای من از بالا

سلام پسرم در روز 8 فروردین یعنی در هشت ماه 17 روزگی دوتا دندونت رو با هم در آوردی و من رو کلی خوشحال کردی . دندون سومیت رو هم فرداش در آوردی عشقم ولی هر سه رو از بالا. منم برات جشن دندونی گرفتم این شما واینم عکسای جشن دندونی در ضمن کادوی منو بابا یک سکه به شما بود . ...
9 فروردين 1394

اخرین ساعات سال 93

سلام گل پسرم از اول سال 93 تو با من بودی اول وحضورت در ماه تیر 93 بود برای همین برای من بهترین سال بود عزیزم از وقتی به دنیا امدی زندگی کسالت بارم به زندگی با طعم شیرین تبدیل شد و زندگی دور تند به خود گرفت و تو هر روزبزرگتر شدی و من ذوق زده از تمام حرکات جدید تو زمانی که حرکتی جدید را یاد میگیری انقدر زوق زده هستم که برای همه تعریف میکنم گل پسرم برایت زندگی تمام شیرین ارزو دارم دوست دارم همیشه از به دنیا امدنت راضی باشی پسرم و هیچ وقت در زندگی طعم نا امیدی را نچشی دوستدارم فرد بزرگی شوی و خودت به بالی گل پسرم من و پدرت تمام سعیمان این است که زندگی زیبای و خوبی را برایت فراهم کنیم و تو را درستتربیت کنیم امیدوارم در تربیت تو موفق باشم عزیزم زن...
29 اسفند 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تمام هستیم می باشد