نفس مامان و آق بابانفس مامان و آق بابا، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره
عاشقانهای ماعاشقانهای ما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

تمام هستیم

بزرگ شدنت

سلام به قند عسلم به شیطونه طلای خونمون به شیرین زبون اشیونمون وای هر چقدر از شیطناط بگم کم گفتم از دست تو هیچ جای خونه در امان نیست کلا میترکونی همچیرو من عاشق ترکوندتام  صبح از خواب بیدار میشی بلند میشی خیلی مستقل از تخت میری پایین تو حال اگه بابا در حال رفتن به سر کار باشه میری مچسبی به در خونه با منم خدافظی میکنی حاظر نیستی بیای بغل من فقط بابا بغلت کنه اونم گولت میزنه بغلت میکنه میدت به من توهم جیغ داد راه میندازی  بعد از کمی اروم میشی بعدم میری دنبال خربکار پریز برق و بخاری که منو مجبور به امدن بکن بعد که من میام تلوزیون روشن میکنم بهت کمی خوراکی میدم تا  صبحونه رو اماده کنم اول تلوزییون میبنی اگه کار من طول بکشه میای میش...
11 آبان 1394

بزرگ شدن پسرم

سلام گل پسرم امدم باز شیرین کاری های جدیدتو ثبت کنم راه رفتنای بامزت حرفای شیرینت گل پسرم کلی کار جدید یاد گرفتی کلا سعی میکنی هر کار من میکنم و میبنی میشنوی رو تکرار کنی افرین گل پسرم  اول از شیرینکاری جدید بگم و خرابکاری جدید رو مبل میز تلویزیون سوار شدنات در کابنتهارو بازی میکنی لیوان در میاری برای من و گاهی اسبابازیاتو جمع میکنی میریزی سر جاش و میدونی کار برد هر اسباب بازی رو و رو شکم من صدا در میاری رو دستت پوف میکنی بوس میفرستی و کلماتی که میگی مامان بابا با لبات توفاتم همینجوری که میگی مامان بادکنک درست می کنی.خخخخ.جو جو ژیژی که میشه همون جی جی تاب تاب دد نه بده اوم که یعنی بگیر و خیلی کلمات دیگه و الان 4 تا دندون اسیاب داری و دن...
15 شهريور 1394

جشن قدم

سلام پسرم من همیشه دوستدارم تمام لحضه هاتد رو با همه جشن بگیرم خوشحالی کنم تمام حرکات جدید تو برای من زندگی دوباره است یادمه اولین بار که چیزی دستت گرفتی انقدر خوشحال شدم قر داد که بابا مسخره ام میکرد خخخ عزیزم الان برات جشن قدم گرفتم ولی چون شرایط جشن بزرگ نبود برات یک جشن قدم سه نفر با یک کیک مامان پز گرفتم عزیزتر از جانم تو هم کلی ذوق کردی و اذیت نمیزاری ازت عکس بگیرم همش دوستداری حرکت کنی دوربین رو از من بگیری امان از دست تو جقله ای بلا عاشق تو پدر و مادرت   پسرم قدمهایت مبارک ...
17 مرداد 1394

اغازه دوسالگی

سلام عزیزم پسرم وارد سال جدید زندگیت شدی و شروع به قدم زدن کردی قدمهای محکم و با احتیاطت و نشستنهای اروم و با کلی احتیاط عزیزم ان شالل.. که همیشه همنگونه در زندگی اختیاط کنی و قدمهای محکم اروم داشته باشی پسرم راه رفتن را از یازده ماهگی اغاز کردی و الان با کفشهای سوت سوتی خود قدم برمیداری و به همه اعلام میکنی که داری راه میری فدای تو و قدمهایت بشوم پسرم دوستت دارم مادرت
3 مرداد 1394

تولد تولد تولدت مبارک

تولدت مبارک گل پسرم پسرم یک سال از زندگیت گذشت یکسال که تمام زندگی من را دگرگون کرد یکسال که درونش فقط شادی بود شادی یکسال که برای اولین بار من مفهوم مادر بودن مادری را فهمیدم نگرانهای مادران را یکسال که هر ماهش برای زیباتر بود و هرماه شاهد حرکنهای جدیدت یکسال که اولین حرفهایت را اغاز کردی اولین گرفتن را و اولین قدم را یکسال که نفسم فقط با نفسهای تو شمارش می شد یکساله که درون ان پر از بیخوابی نگرانیهای شیرین بود گذشت گذشت و تو سال جدید زندگیت را اغاز کردی پسرم امیدوارم هرسال زندگیت را باجشن شادی اغاز کنی دوستدار تو پدر و مادرت
20 تير 1394

اولین مسافرت گل پسر ما

سلام اولین مسافرت پسری در 11 ماهگی جای همگی خالی خیلی خوش گذشت ناهار خوردن در جنگل که البته شما از اول راه تا اخر راه هیچی جز شیر نخوردین و همه غذاهای که برا شما پخت بودم کامل رفت تو سطل اشغال اولین قدم گذاشتن در دریا و اب بازی از شنها خوشت نمیومد ولی یکم برداشتی ازشون خوردی خخخخ وناگهان چهادست پا رفتی تو دریا در راه برگشت که لباساتو خیس کردبودی ما برات لباس عوض کردیم اینجا داشتیم میرفتیم نمک اب رود تله کابین که انقدر شما تو راه غر غر کردی که داشتیم کم کم از امدن پشیمونمون میکردی   اینجا تو تلکابن داریم میریم بالا پدر پسر خوشتیپ من و بالاخره در راه برگشت ب...
20 خرداد 1394

کارهای جدید

سلام عزیزم اصلا باورم نمیشه ده ماه گذشت با تمام وجودم با تو عجین شدم نمیتونم حتی لحضه ای رو بی تو باشم یک روز تصمیم گرفتیم تو رو بزاریم خونه مامانی با بابا دوتایی بریم گردش تفریح ولی تا نشستیم تو ماشین پشیمون شدیم برگشتیم تو رو هم برداشتیم با اینکه اصلا نذاشتی درست حسابی غذا بخوریم ولی خیلی خوشگذشت با تو بودن برامون عزیزم. الان حسابی شیطون شدی همش دوست داری بچسبی به شیشه تلوزییون محکم میزنی رو میزش میگی دد دد وقتی چیزی رو ازت میگیرم که دوست نداری بدشی میگی نه نه خودت به تنهایی جای که نشستی دستتو میگیری بلند میشی منم انقدر ذوق میکنم تازگیها چیزی رو میخوای میگی اده خیلی جالب برام انقدر قشنگ صحبت کردنت خدایا بزرگیتو شکر برای دادن نعمت به این...
22 ارديبهشت 1394

غذای کودک

صبحانه و عصرانه ها فرني ها فرني يا حريره بادوم : ( پايان 4ماهگي) آرد برنج (كه بهتره خودتون درست كنين)1قاشق غذاخوري - شير خشك 1پيمانه يا شير مادر 2قاشق - آب 1 فنجون آب و آرد برنج رو ميزارين روي شعله كه كم تا جوش بياد و بعد مرتب هم ميزنين تا بپزه و قوام بياد. حدوداً 10 دقيقه اي آماده ميشه. اگه خواستين با شير خشك يا شير مادر درست كنين بعد از پختن (دقت كنين بعد از پختن) با مواد مخلوطش كنين و بدين ني ني گلتون بخوره. براي درست كردن حريره بادوم هم به مواد بالا 1 قاشق مربا خوري پودر بادوم كه بهتره خودتون آسيابش كنين (معادل 4عدد بادوم خام) رو اضافه كنين و بزارين همه باهم بپزه نكته 1:نيازي به اضافه كردن شكر نيست. نكته2: تا 1سالگي نمك ...
30 فروردين 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تمام هستیم می باشد