نفس مامان و آق بابانفس مامان و آق بابا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
عاشقانهای ماعاشقانهای ما، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

تمام هستیم

کارهای جدید

1394/2/22 13:38
743 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم اصلا باورم نمیشه ده ماه گذشت

با تمام وجودم با تو عجین شدم نمیتونم حتی لحضه ای رو بی تو باشم یک روز تصمیم گرفتیم تو رو بزاریم خونه مامانی با بابا دوتایی بریم گردش تفریح ولی تا نشستیم تو ماشین پشیمون شدیم برگشتیم تو رو هم برداشتیم با اینکه اصلا نذاشتی درست حسابی غذا بخوریم ولی خیلی خوشگذشت با تو بودن برامون عزیزم. الان حسابی شیطون شدی همش دوست داری بچسبی به شیشه تلوزییون محکم میزنی رو میزش میگی دد دد وقتی چیزی رو ازت میگیرم که دوست نداری بدشی میگی نه نه خودت به تنهایی جای که نشستی دستتو میگیری بلند میشی منم انقدر ذوق میکنم تازگیها چیزی رو میخوای میگی اده خیلی جالب برام انقدر قشنگ صحبت کردنت خدایا بزرگیتو شکر برای دادن نعمت به این بزرگی عزیزم کلماتی که الان میگی (بابا.اده.نه.اه.دد.اوخ.اقو)و یک عالمه کلمه خارجی که میگی منم عاشق صحبت کردناتم در مواقع سعی میکنی هرچی ما میگیم تکرار کنی فکنم خیلی زود تمام کلماتو بگی عشقم یک ماشین خشکل برات خریدیم که الان تبدیل به صندلی غذا شده میزارمت اون تو تا نتونی فرار کنی برات اهنگ لوراسک میزارم که خیلی دوستداری بهت غذا میدم تو هم خیلی دوستداری چون هم بازی میکنی هم غذا میخوری. عزیزم داریم به تولدت نزدیک میشیم منم میخوام تولدت بهترین باشه عزیزم و تمام سعیم رو میکنم تازگیها تنهایی بدونی که دستت رو به جای بگیری در سی تا شصد ثانیه میستی گاهی یک قدم کوچیکم برمیداری بابا همش میگه وای کی علیرضا راه بره من دوستدارم علیرضا زود راه بره تو این چند ماه خوب وزن نگرفتی نمدونم چه کنم افسرگی گرفتم سر وزن قد تو پسر طلا حالا میخوام ببرمت یک متخصص تغذیه چیکار کنیم دیگه یک گل پسر بیشتر نداریم که تو ماشینتم که میشینی پامیشی وامیستی دستتو ول میکنی خودت تنهای وامیستی بعد به من نگاه میکنی که تشویقت کنم راستی یک کار جالب جدید تو تلوزییون که چیزی پخش میشه اگه خوشحالی رقص باش تو هم شاد میشی میخندی اگه ناراحتی تو هم ناراحت میشی و اینکه اسباب بازی جدید که بهت میدم انقدر قشنگ با اسباب بازیت حرف میزنی که کیف میکنم من کلا جیگری شدی خوردنی راستی تو اول ده ماهگی شروع کردی به چهادست پا رفتن الان که ده ماه 15 روزت قشنگ چهادست پا میری برا خودت این مورچه ها از ور به اون ور دیگه رورویک تو دوست نداری  راستی الان داری شیش تا دندون هستی گل پسرم قرطی من عزیزم بازم میام از بزرگ شدنت مینویسم فعلا

عاشق تو پدر مادرت

عکس در ادامه مطلب

پسندها (3)

نظرات (6)

مامان مهنا
5 خرداد 94 0:41
ای جونم علیرضاجیگرو ادم دوست داره درسته قورتش بده ببووس واسه پسرزرنگ و باهوش
مامان و بابایی
پاسخ
ممنونم مامان مهنا جون
هما
7 خرداد 94 10:20
ماشالله به گل پسر شما و آق باباش
♥مامان مرجان♥
8 خرداد 94 0:11
عزیزم علیرضا جونم ماشالا داری مردی میشی واسه خودت نیلو جون ایشالا به زودی بیایی و از راه رفتنش بنویسی,فدات 😘
مامان و بابایی
پاسخ
سلام ممنونم مرجان جون ایشا..
ღمحمدرهام ومامان سمانهღ
11 خرداد 94 8:48
سلام کوکی ها رو گرد قالب زدم وپختم بعدشم روش رو با رویال ایسینگ طراحی کردم
مامان و بابایی
پاسخ
سلام ممنونم عزیزم
مامان راضی
23 خرداد 94 0:19
فدای شکل ماهت عزیز خالهههههه
مامان و بابایی
پاسخ
سلام ممنون خاله راضیه جون
گیلدا
13 تیر 94 15:41
عزیزم چه پسر زرنگی ببوسش مامانش
مامان و بابایی
پاسخ
چشم حتما شما گیلدا رو ماچ محکم کن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به تمام هستیم می باشد